«کسب درآمد و مدیریت مالی زندگی»

نقش و اهمیت «کسب درآمد» و مدیریت مالی در زندگی و نظام «کارو»

کسب درآمد موتور محرکه زندگی است. بخش‌های دیگر زندگی به درآمد بسیار وابسته هستند. بدون درآمد کافی نه می توان امورات فردی و خانوادگی خوبی داشت. نه رشد و موفقیت زیادی و نه اوقات فراغت و تفریحات زیادی.  بنابر این باید به این بخش از زندگی  باید توجه خاصی مبذول داشت.

“کارو” الگوی تنظیم  سبک زندگی بر اساس مدیریت زمان، مدیریت فهالیتها  و مدیریت مالی است. شما زمان در اختیار خود در طول زندگی خود را به 4 دسته می‌توانیم تقسیم نمایید. ک: کسب درآمد و مدیریت مالی زندگی، ا: امورات شخصی و خانوادگی، ر:رشد و موفقیت و و:اوقات فراغت. کارو از حرف اول این   بخش تشکیل شده است.

وقت پول است.

اولین بخش “کارو”، “کسب درآمد ” است. یک ضرب المثل قدیمی می‌گوید: “وقت طلاست.” در واقع ارزش وقت را به طلا می سنجند. . اما اینکه هر ساعت وقت چقدر طلا و با چه عیاری است در بین اشخاص مختلف فرق می نماید. این ضرب المثل به بخش اول “کارو” که “کسب درآمد ” است اشعار دارد.

ما بخشی از زمان در اختیارمان را به «کسب درآمد » اختصاص می دهیم. “ک” برای رفع نیازهای زیستی و تأمین معاش بسیار لازم و ضروری است. اما جایگاه “کسب درآمد ” در بین بخشهای دیگر “کارو” چیست؟ “کسب درآمد” به دلایل زیر، جایگاه ممتازی در بین بخشهای دیگر “کارو” دارد:

  • «کسب درآمد » مهمترین و اغلب تنها بخشی از “کارو” است که واقعاً درآمد ایجاد می کند. بخشهای دیگر “کارو” مصرف کننده پول و درآمد هستند و بسیار به درآمد و پول وابسته هستند. بنا براین “ک” ، موتور محرکه “کارو” محسوب می شود. به نظر می رسد، هر چه “ک” بهتر کار کند، به عبارت بهتر، درآمد بیشتر باشد، بخشهای دیگر “کارو” بهتر انجام می شود.
  • ·        «کسب درآمد » مانند «امورات شخصی و خانوادگی»  از بخشهای ضروری “کارو” است. یعنی بدون “ک” حیات انسان به خطر می افتد.
  • اگر چه «کسب درآمد » موتور محرکه “کارو” محسوب می شود و از بخشهای ضروری آن به شمار می رود، اما همه اشخاص وخانواده ها «ک»  ندارند و به اشخاص و دیگران وابسته اند. یا از پس انداز قبلی خود استفاده می‌کنند. به عنوان مثال فرزندان و همسر تحت سرپرستی یک مرد، ممکن است «ک» نداشته باشد. در این صورت زندگی سبک زندگی  آنها «لارو» به خود می گیرد. منظور از ل درآمد بلاعوض است که از دیگران دریافت می شود. 
  • از آنجاییکه کسب درآمد موتو محرکه زندگی محسوب می شود از بخش رشد و موفقیت می توان برای تقویت این موتور استفاده نمود. بسیاری از برنامه های موفقیت در نهایت منجر به افزایش درآمد می شوند، برنامه هایی مانند کارآفرینی، حرفه و تخصص از این دست برنامه ها هستند.
  • ·        «کسب درآمد »  بدون « مدیریت مالی زندگی» اثر بخشی چندانی ندارد. شما ممکن است پول زیادی بدست آورید. ولی نتوانید این پول را مدیریت  کنید. این که به چه جیزهایی تخصیص دهید، این که چگونه از پول، پول بدست آورید. اینها مواردی هستند که در « مدیریت مالی زندگی» باید بدان توجه کرد.

تعریفهای  مدیریت مالی  زندگی

انسان موجودی است پر از نیاز. نیازهای انسان بسیار فراتر از موجودات دیگر است. نیاز همان احساس کمبود است. در واقع کمبود چیزی است که در نبود آن انسان احساس ناراحتی، تشویش و  نگرانی می کند.بدیهی است رفاه زندگی هنگامی حاصل می شود که نیازها برطرف شده باشد. هرچه این نیازها بیشتر برآورده شود، رفاه نیز بیشتر می شود. در این میان پول نقش مهمی در رفع نیازها ایفا می نماید.  بسیاری از نیازهای انسان، توسط پول و مال برطرف می شود.

مدیریت مالی شخصی و خانوادگی یا زندگی، مقوله ای است که کمتر بصورت علمی و جامع به آن پرداخته شده است. هنگامی که بحث از این مقوله می شود، ذهن اغلب مردم به صرفه جویی برخی از هزینه ها از قبیل آب، برق و گاز متبادر می شود. در حالیکه این مقوله بسیار فراتر از این موارد جزیی می باشد. بخش درآمدها و چگونگی مدیریت درآمدها، بخش پس انداز و سرمایه گذاری، وامهای شخصی، دارائی های زندگی و مدیریت آنها  بخشهای اساسی مدیریت مالی زنگی می باشد که تأثیر بسیاری بر بهبود ، درآمد، رفاه، امنیت مالی و ثروت  شخص و خانواده دارد.

بطور کلی می توان گفت مدیریت مالی شخصی و زندگی عبارت است از برنامه ریزی، اجرا و کنترل درآمدها، مخارج، وام، پس انداز و سرمایه گذاری، مدیریت دارئی های  شخص و خانواده  با استفاده از اصول علمی مدیریت مالی و با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه جهت رفع نیازها و بهبود  درآمد، رفاه امنیت مالی و ثروت  و آسایش.

مدیریت مالی در خانواده

مخاطبان و استفاده کنندگان از مطالب مدیریت مالی زندگی

اصول و راهکارهای مدیریت مالی این سایت نه تنها برای اشخاص بلکه در خانواده ها کاربرد دارد. به عبارت بهتر، هم افراد مجرد و هم افراد متأهل می توانند از این راهکارها استفاده کنند.

مجردان طیف وسیعی را تشکیل می دهند، چه آنها که ازدواج خود را به تأخیر انداخته اند یا ازدواج نکرده اند و چه آنها که متارکه کرده اند، می باشند و مسئول کسب درآمد و مخارج خود می باشند. متأهلان کسانی هستند که درآمدها و امور مالی خانواده شان را بر عهده دارند. در تعريف خانواده گفته مى‌شود که ”نخستين سلول يا واحد زندگى اجتماعى و يک از اساسى‌ترين نهادهاى جامعه است مرکب از زن و مرد که ممکن است کودکانى هم داشته باشند. روابط زناشوئى و خويشاوندى معينى که مورد قبول جامعه است و حقوق و تکاليف افراد نسبت به يکديگر از ويژگى‌هاى خانواده شمرده مى‌شود“.

بنا براین مخاطبان و استفاده کنندگان از رهنمودها و راهکارهای مالی این سایت هر کسی است که مسئولیت امور مالی شامل کسب درآمدها، مخارج و پس انداز و سرمایه گذاری را برای خود یا خانواده خود برعهده دارد. بنا براین بهتر می بود بجای اصطلاح خانواده، واژه خانوار را بکار می بردیم.در تعريف خانوار شرط خويشاوندى وجود ندارد امااساسى‌ترين عنصر تعريف خانواده وجود گونه‌اى خويشاوندى ميان اعضاى آن است. – يک نفر به‌ تنهائى مى‌تواند به‌عنوان خانوار مستقل در نظر گرفته شود . اما هر خانوار نمى‌تواندالزاماً خانواده باشد زيرا خانوار مفهومى است اعم. خانوار هر فرد یا خانواده ای است که دارای درآمدها و مخارج اختصاصی برای خود می باشد. به هر حال، از آنجائیکه خانوار اصطلاحی است که همگان تعریف دقیق آن را نمی دانند. بنابراین چاره ای جز آن نداشتم تا اصطلاح شخص و خانواده را مورد استفاده قرار دهم. 

به هر حال هدف اساسی هم مجردان و هم خانواده ها تأمین نیازها و  بهبود و افزایش رفاه می باشد. البته بکارگیری این اصول برای مجردان  بسیار آسانتر از متأهلان می باشد، چرا که تصمیم گیری مجردان سریعتر و آسانتر اتخاذ می شود و نیازهای مجردان نسبت به متأهلان از تنوع کمتر برخوردار است. اما در خانواده ها هم نیازها متنوع تر است و هم تصمیم گیری به علت وجود افراد متعدد پیچیده تر است.

ضرورت و اهمیت مدیریت مالی شخصی و خانوادگی

در ضرورت و اهمیت مدیریت مالی شخصی و خانوادگی همین بس که اغلب گرفتاریها و تنگناهای مالی اشخاص و خانواده ها از نبود یا ضعف مدیریت مالی شان بوده است. با بکارگیری مدیریت صحیح مالی، نه تنها نیازهای مالی برآورده می شود، بلکه از فشارها و تنگناهای مالی جلوگیری می نماید. اگر به وضعیت مالی اشخاص و خانواده هایی که در گرفتاری شدید مالی بسر می برند دقت کنیم، می بینیم که علت اصلی گرفتاریهای آنها، عدم برنامه ریزی های صحیح مالی و تصمیم گیریهای علمی در این ارتباط است. خود شما اگر به گذشته تان رجوع کنید، می بینید که چه تصمیات اشتباهی گرفته اید . اگر زمان عقب برمی گشت هرگز چنین تصمیماتی نمی گرفتید. ممکن است خود شما اشتباهاتتان را پذیرا باشید و از آنها پند بگیرید. اما به هر حال اشتباه کرده اید و تاوان آن را می بایست بپردازید. چه خوب بود مطالعات و کتابهایی در این زمینه مطالعه می کردید تا با تصمیم گیریهای صحیح مالی آشنا می شدید تا مرتکب چنین اشتباهاتی نمی شدید. به هر حال هنوز دیر نیست شما با مطالعه این سایت  می توانید بر صحت و کیفیت تصمیم گیریهای مالی برای خود و خانواده تان بیافزایید.

برخی از اشخاص و خانواده هایی که با گرفتاریها و تنگناهای مالی دست به گریبان هستند. تقصیر را به گردن دیگران یا شرایط و اوضاع و احوال اقتصادی جامعه می اندازند. متأسفانه آنها نه تنها از اشتباهات خود پند نمی گیرند، بلکه  برای خود توجیه می تراشند. من منکر تأثیر نامطلوب اوضاع و احوال اقتصادی جامعه نیستم. اما اشخاص و خانواده ها بایستی شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه را تشخیص و شناسایی نمایند و خود را با این شرایط تطبیق دهند. این سایت نیز با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی ایران نوشته شده است. مدیریت صحیح مالی به عنوان سپری می تواند از تأثیر گذاری نامطلوب عوامل محیطی و شرایط ناسامان اقتصادی جلو گیری نماید. حتی چناچه شرایط و اوضاع و احوال اقتصادی جامعه مطلوب باشد، اگر برنامه ریزی مالی صحیح انجام نگیرد، اشخاص و خانواده ها در شرایط بحرانی مالی گرفتار می شوند. بنا براین می بینیم که مدیریت مالی شخصی و خانوادگی در هر شرایط اقتصادی در بهبود رفاه و رفع تنگناهای مالی بسیار مؤثر می باشد. تنگناها و گرفتاریهای مالی، مشکلات زیادی را برای افراد ایجاد می نماید. اگر به دادگاههای خانواده مراجعه نماییم، مشاهده می شود که علت بسیاری از طلاقها تنگناهای مالی خانواده ها است.

مدیریت مالی شخصی و خانوادگی، بصورت جامع و علمی با توجه به شرایط کشور عزیزمان، ایران برای اولین بار توسط این سایت منتشر می شود.  بدیهی است که اغلب از این علم مطلع نیستند. بنا براین در تصمیم گیریهای مالی خود اغلب سردرگم می شوند. به عنوان مثال اگر کمبود درآمد داشته باشند، نمی توانند این کمبود را چگونه مرتفع سازند.اگر اضافه درآمدی داشته باشند نمی دانند چگونه این اضافه درآمد را خرج کنند. اشخاص و خانواده ها باید تشخیص دهند که اولاً پول کدامیک از نیازهایشان را مرتفع می سازد، چگونه برای کسب درآمد برنامه ریزی کنند. چگونه مخارج خود را کنترل نمایند، چگونه دارائی کسب کنند و چگونه آنها را مدیریت  نمایند، و مهمتر از همه اینها برای پس انداز و سرمایه گذاریهایشان چگونه برنامه ریزی نمایند.

عوامل تأثیر گذار بر «کسب درآمد»

عوامل زیادی بر «کسب درآمد» تأثیر گذارند. این عوامل ممکن است بر وجود یا عدم وجود؛ میزان و مقدار؛ و نوع «کسب درآمد» تأثیر گذار باشد. ضمناً برخی از این عوامل ذاتی هستند و برخی اکتسابی. هر چه این عوامل در انتخاب شیوه «کسب درآمد» بیشتر رعایت شود، شغل  لذت بخش تر خواهد شد. به عبارت بهتر، شخص شاغل از خود شغل و فرایند کارکردن هم لذت خواهد برد. در این صورت شغل و «ک» آسان خواهد شد. حتی شغلهای به ظاهر سخت مانند جوشکاری بر روی دکلهای مرتفع اگر با ویژگیهای شخص سازگار باشد، چنین شغلهایی آسان خواهد شد. .

  عوامل تأثیر گذار بر شیوه ««کسب درآمد» » عبارتند از:

الف- اعتقادات و فرهنگ

پ- سن و دوران زندگی

ب- جنسیت

ت- تأهل و خانواده

ث- شخصیت

ج- علاقه ها و رغبتها؛ آرزوها و اهداف

چ- استعداد و هوش  

ح – سرمایه انسانی

خ – سرمایه مالی

د- شرایط جسمی و روانی

ذ- سایر داشته ها 

ر- عوامل محیطی

یک به یک آنها را شرح می دهیم:

الف- اعتقادات و فرهنگ

اعتقادات،  فرهنگ و باورها تأثیرات مختلفی بر «کسب درآمد و ثروت» دارد:

  1. هر شخصی فارغ از اعتقادات مذهبی و باورهای خود، بر طبق اصول اساسی انسانیت این موضوع را باید در نظر بگیرند که «ک»  باید از راههایی صورت گیرد که حق دیگران ضایع نشود. و به منافع عمومی جامعه خدشه وارد نشود. درآمدهایی که از طریق کلاهبرداری، اختلاس، دروغ، خیانت و امثالهم کسب می شود، با اصول وجدانی و انسانی و عقلانی مطابقت ندارد و مردود است. 
  2. بر طبق اعتقادات و باورهای مذهبی کلاً برخی از مشاغل مردود هستند. مشاغلی مانند برپایی قمارخانه ها، میخانه ها و «ک»  از طریق گرفتن ربا از این دست مشاغل هستند. در سایر مشاغل هم باید اصول مذهبی رعایت شوند.
  3. برخی از مشاغل در جوامع مذهبی وجود دارند یا گسترش زیادی دارند در حالیکه در جوامع غیر مذهبی وجود ندارند یا بطور محدود هستند. مشاغلی مانند امورات مذهبی و روحانی شدن، امور حج و زیارت و اوقاف از این دست مشاغل هستند. 
  4. در زندگی سنتی برخی از مشاغل وجود داشته اند که امروزه وجود ندارد یا بطور محدود وجود دارد. مثلاً گرمابه ها یا حمام های عمومی، قدیم ها خیلی رواج داشت ولی امروزه بسیار محدود وجود دارند. از طرف دیگر بسیاری از مشاغل خصوصاً آنهایی که با فناوری اطلاعات سرو کار دارند، امروزه وجود دارند ولی در گذشته وجود نداشتند. کافی نتها، سرویس دهنده های اینترنت و کارگزاریهای بورس اوراق بهادار از این دست مشاغل هستند.
  5. فرهنگ جوامع مختلف در میزان «ک» تفاوت می کند. برخی از جوامع مانند مردم کشور ژاپن به کار و کسب و تلاش اهمیت زیادی قائل هستند. ولی برخی دیگر از جوامع به بخشهای دیگر «کارو» مثلا «اوقات فراغت» اهمیت قائل می شوند.

ب- جنسیت

جنسیت ( مرد یا زن ) در «کسب درآمد» تأثیر دارد.

مردان ویژگیهایی دارند که آنها را از زنان متقاوت می نماید. مردان معمولاً نان آور اصلی خانواده محسوب می شوند. آنها نسبت به زنان از نیروی جسمی بیشتری برخوردارند. مردان ارتباط هاي مكانيكي را بهتر درك مي كنند و استعداد رياضي بهتري نسبت به  زنان دارند، آنها از لحاظ روانی در برابر مسایل و مشکلات معمولاً مقاوم تر هستند. آنها حادثه جو هستند. زیاد تحت تأثیر احساسات و عواطف قرار نمی گیرند. عقل و منطق بیشتر در تصمیم گیریهایشان تأثیر دارد. مردان نسبت به زنان تمرکز بیشتری روی کارشان دارند. همین تمرکز باعث می شود که به عمق یک کار و شغل نفوذ کند. خصوصاً شغلها و کارهایی که به تمرکز زیادی نیاز دارند. آنها مسایل شخصی کمتری نسبت به زنان دارند.   همه اینها باعث می شود که مردان در «ک» موفق تر عمل کنند. از طرف دیگر خانمها در امورات خانوادگی معمولاً موفقتر عمل می کنند.

 البته این که خانمها به «ک» توجهی ننمایند، با شرایط بسیاری از خانمها تناسب ندارد. برای این امر 6 دلیل وجود دارد: 1-  بسیاری از دختران متأسفانه تا سالهای طولانی مجرد باقی می مانند یا اصلاً ازدواج نمی کنند. بنابراین همسری ندارند که مخارج آنها را متحمل شود. پدرشان هم توانایی پرداخت هزینه های آنها را ندارد یا اصلا در قید حیات نیست.. 2- بسیاری از زنان متأهل همسرانشان آنقدر توانایی مالی ندارد که مخارج زندگی را کاملاً بپردازد. بنابراین خانمها مجبورند با «ک» در اقتصاد خانواده مشارکت داشته باشند. به عبارت دیگر “دو موتوره” کار کنند 3- انتظارات مالی و تجمل گرایی زنان افزایش یافته و روحیه قانع بودن آنها کم شده است.  4- بسیاری از خانمها  سالهای طولانی را صرف تحصیل برای «ک»  کرده اند. بنا براین باید از تحصیلات خود  استفاده نمایند. 5 – برخی از زنان از لحاظ شخصیتی خواهان استقلال مالی از شوهرانشان هستند.. 6- در زندگی های مدرن ابعاد خانواده کوچک شده تعداد فرزندان محدود به یک یا دو فرزند و از طرف دیگر به مدد تکنولوژی و وسایل مدرن زندگی  وظایف موبوط به امور خانوادگی محدود شده است. بنابراین خانمها وقت اضافی زیادی دارند که بسیاری از آنها این اوقات اضافی را به «کسب درآمد » »اختصاص می دهند. 

برخی از خانمهای متأهل عنوان می نمایند که هدف از اشتغال آنها «کسب درآمد» نیست. بلکه هدف آنها در اجتماع وارد شدن و برطرف کردن برخی از نیازهای متعالی است. در این رابطه باید گفت که «ک» تنها یکی از بخشهای «کارو» است. بخشهای دیگر هم وجود دارند که خانمها طی آن بخشها بعضاً بهتر می توانند نیازهای اجتماعی و متعالی خود را رفع نمایند. دو بخش آخری «کارو» شامل «رشد و موفقیت» و «اوقات فراغت» بخشهایی هستند که خانمها با اختصاص زمان و بودجه به آن بخشها سایر نیازهای متعالی خود را بسیار بهتر از بخش «ک» برطرف نمایند. این امر باعث می شود که رضایت خانمهای متأهل از زندگی دو چندان شود.

به هر حال با توجه به امورات بیشتر شخصی و خانوادگی زنان، آنها باید زمان کمتری را برای «ک» اختصاص دهند.  آنها بسیار بهتر است مشاغلی داشته باشند که با روحیات آنها بیشتر سازگاری دارد. این مشاغل، را مشاغل زنانه می نامند. مشاغل نیمه وقت و مشاغل خانگی  گزینه هایی هستند که با شرایط خانمها تناسب بیشتری دارد. 

دوران زندگی

پ- سن و دوران زندگی

سن و دوران زندگی تأثیر زیادی در مقدار، نوع و کیفیت «کسب درآمد و ثروت» دارد:

دوران نوزادی و کودکی : از بدو تولد تا 10 سالگی.

 اصولاً کودک نباید کار رسمی و جدی برای “ک” داشته باشد. البته یکی از معضلات جوامع، خصوصاً جوامع جهان سوم، کودکان کار است. کودکان کار به کودکان کارگری گفته می‌شود که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته می‌شوند که این امر آنها را در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسه و تجربۀ دوران کودکی بی‎بهره می‌سازد و سلامت روحی و جسمی آنها را تهدید می‌کند.

  • دوران نو جوانی: از 11 سالگی تا 20 سالگی

از زمان سنین نوجوانی، آمادگی برای «کسب درآمد» شامل تحصیلات و یادگیری آغاز می شود. برخی از نوجوانان ترجیح می دهند از همان دوران نوجوانی شغلی داشته باشند و در مشاغل فنی مانند مکانیکی و امثالهم مشغول فعالیت شوند. اشتغال آنها در این مشاغل بیشتر جنبه تجربه اندوزی دارد تا کسب درآمد و ثروت. دوران خدمت مقدس سربازی برای پسران نیز، آمادگی برای  «ک»  محسوب می شود.

  • دوران جوانی : از 21 سالگی تا 40 سالگی.

دوران جوانی: در این دوران چنانچه تحصیلات و یادگیری  برای «کسب درآمد» لازم باشد و از دوران نوجوانی آغاز شده باشد، خصوصاً تحصیلات دانشگاهی در این دوران ادامه یافته و تا حد کفایت می رسد. سپس «ک»  رسمی و جدی  شروع می شود و تا حدود 30 سال ادامه و باید خاتمه یابد. 

  • دوران میانسالی: از 41 سالگی تا 65 سالگی.

در این دوران، «کسب درآمد» به اوج خود می رسد. 

  • دوران سالمندی: از 65 سالگی به بالا.

در دوران سالمندی اشتغال به منظور «کسب درآمد»  تقریباً متوقف می شود. اصولاٌ از زمان شروع سالمندی اشتغال به منظور «ک»  مناسب نیست. سالمند باید آنقدر امنیت مالی و آرامش داشته باشد که نیازی به «ک»   نداشته باشد. احتیاجات خود را از طریق پس اندازها و سرمایه گذاریهای  قبلی، حقوق بازنشستگی و امثالهم تأمین نماید و دوران سالمندی خود را در کمال آرامش و امنیت سپری کند. اما متأسفانه جامعه نسبت به «ک» توسط کودکان بسیار حساس است اما در مورد سالمندان چنین حساسیتی وجود ندارد و همیشه واقعیت ( آن چه که هست) با حقیقت ( آن چه که باید باشد)، یکی نیست. بسیاری از سالمندان  در کشور ما با مشکلات عدیده مالی مواجه هستند و امنیت مالی ندارند. بنابراین مجبورند «ک»  داشته باشند. مثلاً با اتومبیل شخصی خود مسافرکشی نمایند. اگر چه عوامل محیطی بر ایجاد این معضل بی تأثیر نیست، ولی در بسیاری از موارد مدیریت و برنامه ریزی ضعیف بلند مدت مالی خود آنها باعث این معضل می شود. در واقع جوان و میانسال برای سالمندی خود بخوبی برنامه ریزی نمی کند. بنابراین در دوران میانسالی با مشکل مالی مواجه می شود.  در این سایت  راهکارهایی برای تأمین امنیت مالی در دوران سالمندی ارائه می شود.

به هر حال از شروع دوران سالمندی، بسیاری از سالمندان علیرغم نداشتن نیاز مالی، شغل خود را ادامه داده و یا به شغلهای دیگر روی می آورند.هدف آنها از کارکردن نباید  “کسب درآمد” باشد. هدف مشغول شدن یا پر کردن “اوقات فراغت” خود یا شکوفایی استعدادها یا انتقال تجربیات به جوانها  باید باشد. این فعالیتها رشد و موفقیت می باشند نه کسب درآمد. 

ت- تأهل و خانواده

صد البته متأهلین فعالیتهای “کسب درآمد” بیشتری باید داشته باشند. چرا که هم هزینه های زندگی متأهلی بالاست و هم هزینه های زندگی فرزندان نیز اضافه می شود. ضمناً قبل از تأهل هم باید فعالیتهای «ک» داشته باشند تا بتوانند هزینه های ازدواج و برگزاری مراسم مربوطه را تأمین نمایند.

حال اینکه در خانواده وظیفه «کسب درآمد» و مسائل اقتصادی خانواده بر عهده چه کسی باشد جای بحث است. اینکه فقط بر عهده مرد خانواده باشد یا زن هم در «ک» مشارکت داشته باشد. در برخی از خانواده ها هم ممکن است فرزندانی که به حد نوجوانی و جوانی رسیده اند در مسایل اقتصادی خانواده مشارکت داشته باشند. در اینجا باید فرق فائل شویم بین خانواده های سنتی و خانواده های جدید.

در خانواده سنتی، کسب درآمد تنها توسط مرد یا پدر خانواده صورت می گیرد. فرزندان  پسر طی دوران نوجوانی و جوانی به پدر خانواده کمک می کنند. در این خانواده ها تقسیم وظایف با توجه  ویژگیهای جنسیتی صورت می گیرد. مردان در «کسب درآمد» و زنان در «امورات خانوادگی» مشغول می شوند.  در این خانواده ها تقسیم کار صورت گرفته و تقسیم کار، کارائی را افزایش می دهد، چراکه فرد در آن کار تخصص می یابد و زمان جابجایی بین کارهای مختلف صرفه جویی می‌شود. ضمناً چون ذهن اشخاص درگیر فعالیتهای محدود است، این امر آرامش را افزایش می دهد. تقسیم کار باعث می شودکه افراد در یک کار تخصص پیدا کرده  و بر اساس منحنی تجربه، پس از مدتی کار کردن کارائی و کیفیت کار بر اثر تجربه بهبود می‌یابد. ضمنا مرد و زن به صورت تیمی خانواده را به پیش حرکت می دهند. و نتیجه کار تیمی هم افزایی است.

اما در خانواده جدید، خانم خانواده نیز در اقتصاد خانواده مشارکت دارد. بنا براین مرد خانواده نیز در «امورات خانوادگی» دخالت کرده و برخی از آنها را انجام می دهد. بنا براین دو بخش ابتدایی «کارو» بصورت مشترک بین خانم و آقا صورت می گیرد. این که چرا خانمها در کسب درآمد و اقتصاد خانواده به همان دلایلی که در بخش جنسیت گفته شد، مشارکت پیدا می کنند. در یک خانواده جدید از آنجاییکه تقسیم کار صورت نمی گیرد. خانواده نمی تواند از مزایای تقسیم کار مانند کارائی، منحنی تجربه، کار تیمی و هم افزایی استفاده کند. 

 ث- استعداد و هوش  

استعداد و هوش بر مقدار و میزان «کسب درآمد» تأثیر گذار است.  به عنوان مثال برخی از افراد در «ک» موفقتر عمل می کنند چرا که استعداد و هوش کافی را دارند.  استعداد و هوش بیشتر بر نوع و شیوه «ک»  و پیشرفت  در آنها تأثیر گذار است.  به عنوان مثال هر شخص استعداد خاصی برای شغلهای خاصی دارد. برخی استعداد فنی ، برخی استعداد هنری و برخی استعداد پزشکی. برخی استعداد عجیبی در سرمایه گذاری در اوراق بهادار دارند و برخی استعداد سرمایه گذاریهای فیزیکی. بنا براین هر شخص شغل خود را با توجه به استعداد خود باید انتخاب نماید.

 برای سنجش استعداد و هوش باید از آزمونهای استعداد سنجی و سنجش هوش استفاده کرد. این آزمونها بهتر است در دوران کودکی و نوجوانی به مورد اجرا درآورد.

ج- هوش مالی و دانش مالی   

هوش مالی

مهمترین عامل تأثیر گذار بر «کسب درآمد» هوش مالی و دانش مالی است. تأکید ما در این سایت، در واقع همین دو عامل است.

هوش مالی یا همان financial IQ توانایی یک فرد برای حل مشکلات مالی خود و دیگران است. هر چه شما هوش مالی بالاتری داشته باشید راحت تر می توانید به درآمد بیشتر و زندگی با مشکلات مالی کمتر دست یابید.  درواقع توانایی‌های هر فرد در ثروت آفرینی، حل مسائل اقتصادی و مدیریت بحران‌های مالی را هوش مالی، یا در اصطلاح عامیانه “شَم اقتصادی” او می‌گویند. هوش مالی یعنی، افراد بتوانند همانند هوش هیجانی در کمترین زمان به پول برسند و یا مشکلات مالی خود را با استفاده از این مهارت حل کنند. هوش مالی یک توانائی ذاتی است. ولی می توان با تمرین هایی آن را افزایش داد.

دانش مالی یا سواد مالی این است که به مجموعه‌ای از آگاهی و قدرت تصمیم‌گیری به دست آورده شده در گرفتن تصمیمات آنی و آگاهانه در امر سرمایه گذاری گفته می‌شود. در واقع بصورت عملی دانش  مالی یعنی داشتن دانش در مورد گردش نقدینگی، مدیریت هزینه و سرمایه گذاری. مجموعه ای از مهارتها و دانش که اجازه می دهد یک فرد تصمیم گیری اگاهانه و موثر برای امور مالی بگیرد . دانش مالی در واقع می توان توانایی درک امور مالی به منظور حل نیازهاوخواسته های مالی به صورت مطلوبتر نامید .

هدف این بخش از سایت، در واقع افزایش دانش مالی اشخاص برای برنامه ریزی امور مالی خود می باشد.

چ- شخصیت 

شخصیت شامل ویژگی‌های نسبتاً با ثبات  است که در توصیف آن‌ها از صفاتی همچون زودرنج، مضطرب٬پرحرف٬درونگراوبرون‌گراوغیره استفاده می‌شود. بر اساس تیپهای شخصیتی نمی توان تعیین کرد که کدامیک از شخصیتها برای «کسب درآمد» مناسب ترند و کدام یک مناسب نیستند. چراکه «کسب درآمد» برای بسیاری از اشخاص یک الزام است. اگر برای برخی الزام نباشد. هنوز تحقیقاتی صورت نگرفته که نشان دهد کدامیک از تیپهای شخصیتی با «کسب درآمد» تناسب بیشتری دارند.

به هر حال، بر اساس تیپهای شخصیتی می توان تعیین نمود که چه نوع مشاغلی برای تیپهای مختلف شخصیتی مناسب تر هستند. به عنوان مثال مشاغل آزاد و سرمایه گذاری های پر ریسک برای آدمهای متهور که ریسک طلب هستند، مناسب است. و از طرف دیگر، مشاغل کارمندی و سرمایه گذاریهای کم ریسک برای آدمهای متعارف و سازمان یافته که ریسک گریز هستند، مناسب است. یا مشاغلی که با تعاملات اجتماعی سرو کار دارند مانند مشاغل فروشندگی مناسب آدمهای اجتماعی است. در کل می توان گفت که هر یک از تیپهای شخصیتی، دارای نیازهای متعالی متفاوتی هستند. به عنوان مثال، شخصیتهای هنری، دارای نیازهای زیباشناسی فراوانی هستند. در حالی که شخصیتهای جستجو گر دارای نیازهای علم دانش فراوانی هستند. با برقراری تناسب شغل با شاغل از جنبه شخصیتی، بسیاری از نیازهای متعالی مرتفع می شوند. و بدین ترتیب شاغل از کارکردن لذت می برد و نتیجه بهتری نیز حاصل می شود. 

برای شناسایی و تشخیص شخصیت از آزمونهای مختلف شخصیتی استفاده می شود. بالطبع هر تیپ شخصیتی با  شغلها و شیوه های «کسب درآمد» خاصی تناسب دارد. نکته ای که در مورد این آزمونها برای تعیین شغل مناسب باید در نظر داشت این است که این آزمونها بسیار بهتر است که در دوران کودکی حداکثر اوایل نوجوانی صورت گیرد تا شخص بتواند برای تحصیلات و کسب مهارتهای لازم برای انجام شغل را بتواند برنامه ریزی نماید.

ح- علاقه ها و  رغبتها

علاقه ها و رغبتها در «کسب درآمد» بسیار تأثیر دارند. برخی از اشخاص را می بینیم که علیرغم نداشتن نیاز مالی علاقه زیادی به پول درآوردن و ثروت اندوزی دارند. تأثیر بیشتر علاقه ها بر نوع و شیوه «ک» است. علاقه شحص به شغل خاصی از علاقه به ویژگیهای شغل ناشی می شود که مورد علاقه شخص می شود. همانطوریکه قبلاً گفته شد، هر یک از شیوه های «ک» دارای ویژگیهایی است. برخی مشاغل حالت آزاد هستند برخی حالت کارمندی و برخی به هر دو صورت می تواند انجام شود. برخی دارای ساعات کاری ثابت دارند برخی دارای ساعات کاری منعطف. برخی دارای درآمد ثابت و قطعی هستند ولی برخی دارای درآمد احتمالی . برخی جسمی هستند و برخی فکری. برخی به شغل آزاد علاقه مند هستند. برخی به شغل کارمندی.  برخی به مشاغل فرهنگی علاقه مند هستند و برخی به مشاغل فنی، برخی به سرمایه گذاریهای فیزیکی علاقه مند هستند و برخی به سرمایه گذاری های مالی و …. . علاقه  و رغبت با عث می شود که شاغل از کارکردن لذت ببرد و نتایج بهتری از کارکردن بدست آورد.  

به عنوان مثال برخی به شغل استادی دانشگاه علاقه دارند هر چند که حقوق و مزایای زیادی ندارد. اما چون استادهای دانشگاه  در یک محیط فرهنگی کار می کنند و دارای پایگاه اجتماعی بالایی هستند، به این شغل علاقه نشان می دهند.

شناخت علائق و رغبتها تقریباً  به راحتی می تواند صورت گیرد. انسان اگر کمی با خود خلوت نماید براحتی می تواند  تشخیص دهد که از چه نوع فعالیتی واقعاً لذت می برد و آن را با شور و ذوق انجام می دهد و از انجام چه نوع فعالیتهایی واقعاً متنفر است. البته برای سنجش علاقه بطور علمی می توان از تستهای استاندارد رغبت سنجی و علاقه سنجی نیز استفاده نمود.

نکته دیگر در مورد تعیین علاقه شخصی، عدم تأثیر گذاری اطرافیان و محیط در علاقه است. چراکه می توان گفت علاقه تقریباً ذاتی است. به عنوان مثال در بسیاری از خانواده های ایرانی وقتی از والدین سؤال می کنند که می خواهید فرزندتان چکاره شود؟ می گویندیا دکتر یا مهندس. در صورتی که واقعاً فرزند ممکن است به رشته دیگری مثلاً نقاشی، ادبیات، ورزش یا حتی کسب و کار آزاد علاقه داشته باشد. ولی همین تأثیر گذاری والدین ممکن است که فرزند را به رشته دیگری که متناسب با علاقه اش نیست بکشاند که صد البته در آن رشته موفق نخواهد شد.

به هر حال  باید شیوه و منبع «ک» با علاقه ها منطبق باشد. شناسایی و سنجش علائق بهتر است در دوران کودکی و اوایل نوجوانی صورت گیرد، تا شخص بتواند برای یادگیری مهارتی که مورد علاقه اش هست برنامه ریزی و اجرا نماید.

خ- آرزوها و اهداف

دو مقوله ای که با علاقه و رغبتها بسیار نزدیک است و در انتخاب شغل بسیار مهم است، مقوله های آرزوها و اهداف است. آرزو عبارتست از خواسته ای کلی و  مبهم. و هدف عبارتست از یک نوع خواسته و یا آرزوی واقعی ای که انسان برای نیل به آن با برنامه ریزی اصولی در حرکت است. آرزوها و اهداف در راستای آن چیزهایی است که انسان علاقه و رغبت شدیدی به آنها دارد. به عنوان مثال، جوانی که علاقه و رغبت شدیدی به رشته پزشکی دارد، هدفش هم این است که در رشته خاصی از پزشکی مثلاً چشم پزشکی به نهایت درجه برسد. 

هنگامی که آرزوها و اهداف را در تعیین شغل یا شیوه «ک» در نظر بگیریم بگونه ای می توان دو بخش «کسب درآمد و ثروت» و «رشد و موفقیت»  را در هم ادغام نمود. یعنی شاغل موفقیت خود را در شغل خود می یابد.

د – سرمایه انسانی

اغلب شیوه های «کسب درآمد» نیاز به دانش، مهارت، تجربه و مدرک تحصیلی دارد. هر چه میزان سرمایه انسانی بیشتر باشد، شیوه های «ک»  تخصصی تر و حرفه ای تر می باشد و بالطبع درآمد شغل یا سرمایه گذاری نیز افزایش می یابد. یادگیری مهارتها و آمادگی برای «ک» از دوران نوجوانی و دبیرستان و هنرستان آغاز می شود و تا حد کفایت ادامه می یابد.  نوع تخصص،  مهارت و مدرک تحصیلی نیز نوع شغل یا سرمایه گذاری شخص را مشخص می سازد.

ذ – سرمایه مالی

داشتن دارائیهای مالی در برخی از شیوه های «کسب درآمد» مانند شغل آزاد و سرمایه گذاری الزامی است. شخصی که می خواهد یک فروشگاه لباس فروشی را تأسیس نماید. نیاز به پول دارد تا فروشگاه را خریداری نماید یا اجاره نماید. و سرمایه ثابت و سرمایه در گردش فروشگاه را تأمین نماید.  اگر شخص دارای سرمایه مالی داشته باشد، می تواند درآمد خود را از طریق سرمایه گذاری کسب نماید.

ر- شرایط جسمی و روانی

هر شیوه «کسب درآمد » نیاز به شرایط جسمی و روانی خاصی دارد. برخی از مشاغل مثل شغل خلبانی نیاز به شرایط جسمی بسیار  دقیق و زیادی  دارد. ولی برخی از شغلها مثل شغل کارمند ساده اداری، نیاز به شرایط جسمی و روانی خاصی ندارد.  آدمهای بسیار بیمار نمی توانند درآمد زیادی کسب نمایند. البته هر کس با مقداری معلولیت می تواند به نوعی کسب درآمد و ثروت داشته باشد و از توانائیهای دیگر خود بهره برداری نماید. به عنوان مثال برای یک شخص روشندل (نابینا)، شغل تلفنچی یک اداره شغل خوبی است. چرا که آنها معمولاً از حافظه زیادی برخوردارند و می توانند شماره تلفنها را براحتی حفظ نمایند.

شرایط جسمی و روانی ارتباط زیادی به سن و دوران زندگی دارد. به عنوان مثال اشخاصی که پا به سن گذاشته اند و سنشان از 50 فراتر رفته است، فعالیتهای جسمی چندانی نمی توانند داشته باشند. 

ز- سایر داشته ها 

حمایت کننده ها ی مختلف شامل پدر و مادر و برادران و خواهران، همسر و فرزندان پشتیبان و حمایت کننده، دوستان و اقوام وفادار و غیره در «کسب درآمد و ثروت» تأثیر مستقیم دارند. اگر در سازمانی که مشغول فعالیت هستیم مدیریت سازمان حمایتهای لازم را از کارکنان به عمل می آورد. مدیریت  و سازمان یک داشته محسوب می شود که در «ک» تأثیر گذار است.  

ژ- عوامل محیطی

برای تعیین  شیوه «کسب درآمد»، شناسایی و بررسی عوامل محیطی بسیار مهم است. شناسایی عوامل محیطی هم شامل محیط فعلی و هم پیش بینی مؤلفه های محیطی آینده می باشد. شناسائی و پیش بینی عوامل محیطی اغلب شامل عرضه و تقاضای نیروی انسانی و شغل و سرمایه گذاری می باشد.  در بررسی عوامل محیطی، فرصتها و تهدیداتی در محیط شناسایی می شود. که باید از فرصتها بهره برداری نمود و از تهدیدات دوری کرد. اگر بتوانیم تهدیدها را به فرصت تبدیل نماییم چه بهتر. 

اشخاص ریسک گریزی که دنبال شغل کارمندی هستند. آنها اگر بخواهند در بخش دولتی مشغول فعالیت شوند باید برنامه های دولت طی سالهای آینده برای استخدام نیروی انسانی را بررسی نمایند. از طرف دیگر عرضه نیروی انسانی و تعداد اشخاص جویای کار را برآورد نمایند. در مورد استخدام در بخش خصوصی آنها چنین پیش بینی ها و برآوردها را انجام دهند. اشخاصی که می خواهند برای خود کسب و کار آزاد راه اندازی نمایند یا به سرمایه گذاری بپردازند، باید پیش بینی هایی در مورد محیط اقتصادی انجام دهند. مطابق با این پیش بینی ها، اقدام به برپایی کسب و کار نمایند.

به عنوان مثال، فرض کنید که یکی از مشاغل مطلوب شخصی در آینده پزشکی است. هم اکنون مشاهده می شود که بازار کار اغلب رشته ها کساد شده است. اما به نظر می رسد که بازار کار پزشکان هنوز رونق دارد. به همین دلیل است که هجوم داوطلبین کنکور به گروه تجربی و رشته پزشکی افزون شده است. دانشگاههای پزشکی هم ظرفیتهای خود را افزایش می دهند و دانشگاههایی که با کمبود دانشجو در برخی از رشته ها مواجه می شوند امکانات خود را معطوف به پزشکی می کنند. بنا براین تا چندین سال آینده بازار عرضه نیروی کار پزشکی افزایش شدیدی می یابد. در بخش تقاضا نیز از یک طرف با محدود شدن رشد جمعیت از یک طرف نیاز به خدمات پزشکی کم می شود ولی از طرف دیگر با پیر شدن جمعیت نیاز به خدمات پزشکی زیاد می شود. و این دو هم دیگر را خنثی می کنند. بنا براین تقاضا ثابت می ماند ولی عرضه زیاد.       

در بررسی عوامل محیطی برای  «کسب درآمد» اگر متوجه شدیم که شرایط مطلوب نیست ، می توانیم با مهاجرت در محیط دیگری وارد شویم. می توان  شهر و دیار خود را ترک کرد  و به شهر دیگری یا حتی به کشورهای خارج که شرایط «کسب درآمد» محیاتر است مهاجرت کرد. قصد بسیاری از جوانانی که به صورت موقت و یا دائم به کشورهایی مانند ژاپن، استرالیا و کانادا مهاجرت می کنند، «کسب درآمد» بیشتر است.

رعایت اصول انسانی و مذهبی در «کسب درآمد»

در «کسب درآمد» باید اصول اساسی انسانی را در نظر داشت. این اصول از وجدان و انسانیت  ناشی می شود. آنها شامل اجتناب از کم فروشی، دزدی، احتکار، گرانفروشی، تقلب، کلاهبرداری، اختلاس و امثالهم و در یک کلمه رعایت وجدان است. این اصول جهان شمولی است که ربطی به مذهب خاصی ندارد. رعایت چنین اصولی باعث افزایش وجهه و اعتبار شاغل یا کاسب می شود و بدین ترتیب مشتری بیشتری جذب می شود و درآمد افزایش می یابد. ضمناً رعایت اینها باعث افزایش سرمایه اجتماعی و  اعتماد عمومی جامعه می شود. بدین ترتیب فضای کسب و کار سالم می شود و کسب و کار رونق می گیرد.

مذهب علاوه براین که رعایت اصول اساسی انسانی صحه می گذارد، احکام و اصول دیگری نیز بر آن می افزاید. رعایت اصولی که از مذهب ناشی می شود مانند عدم «کسب درآمد» از مشاغل حرام مانند خرید و فروش شراب و درآمد حاصل از معاملات ربوی نیز لازم الاجرا است. رعایت اصول انسانی و مذهبی باعث افزایش برکت مال و درآمد می شود. به عنوان مثال تعدادی از  آیات قرآن که هم جزو اصول انسانی است و هم جزو اصول مذهبی است را می آوریم: این آیات در مورد کم فروشی است. آیه 1 الی 5 سوره  المطففين:

وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ ﴿۱﴾الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ ﴿۲﴾وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ ﴿۳﴾أَلَا يَظُنُّ أُولَئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ ﴿۴﴾لِيَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۵﴾

واى بر كم‏فروشان (۱)كه چون از مردم پيمانه ستانند تمام ستانند (۲)و چون براى آنان پيمانه يا وزن كنند به ايشان كم دهند (۳)مگر آنان گمان نمى دارند كه برانگيخته خواهند شد (۴)[در] روزى بزرگ (۵)

کم فروشی در تمام شیوه های «ک» ممکن است وجود داشته باشد. فروشنده ای که ترازویش کمتر از آن چه که به مشتری اعلام می نماید توزین می کند. معلمی که سرکلاس از سر و ته کلاس می زند و برای یک جلسه یک ساعت و نیم فقط نیم ساعت  می گذارد، پزشکی که برای بیمار وقت کم می گذارد، کارمندی که برای ارباب رجوع اهمیتی قائل نمی شود. همه و همه نمونه هایی از کم فروشی هستند.

کسب درآمد

منابع «کسب درآمد»

اغلب مردم فکر می کنند که تنها منبع «کسب درآمد» شغل است. در حالی که منابع دیگر «کسب درآمد» نیز موجود می باشد. درآمد حاصل از سرمایه گذاری ها، درآمدهای بلاعوض و غیره از منابع «کسب درآمد» محسوب می شوند. بنا براین بهتر است که بجای منابع «کسب درآمد» بگوییم منابع تأمین مالی زندگی .

میزان گذاشتن وقت برای  «کسب درآمد»و مدیریت مالی زندگی

«کسب درآمد» موتور محرکه زندگی می باشد. باقی بخش های زندگی ، به «کسب درآمد» و تأمین مالی بسیار وابسته اند. البته تمامی بخشهای دیگر زندگی زیاد لازم و ضروری و حیاتی نیستند. تنها بخش دیگر ضروری زندگی، بخش «امورات فردی و خانوادگی» است که به «کسب درآمد» بسیار وابسته است.  کسب درآمد برای زندگی کردن لازم است. اما میزان «کسب درآمد» بستگی به این دارد که تا چه سطح رفاهی زندگی را دوست دارید داشته باشید؟/ چقدر درآمد مطلوب شما است. این بستگی به این دارد که انسان به آن سطح زندگی تعریف شده و مطلوب خود دست یافته است یا خیر. منظور از سطح زندگی عبارت است داشتن امکانات شامل منزل، اتومبیل، اثاثیه منزل و همچنین داشتن درآمد کافی است. هر انسانی برای خودش سطح زندگی مطلوب و تعریف شده خود را باید مشخص نماید. برای بعضی ها، یک منزل کوچک آپارتمانی و یک اتومبیل ارزان در سطح پراید با حقوق ماهی 6 میلیون تومان  حداقل سطح زندگی مطلوب آنها است. ولی برای شخص دیگر ممکن است یک خانه ویلایی و یک اتومبیل مدل بالا در سطح تویوتا  با حقوق ماهی 20 میلیون تومان حداقل سطح زندگی می باشد. بنا براین میزان و زمان وقت گذاشتن برای «کسب درآمد» ، بستگی به آن دارد که آیا شما به آن سطح رفاهی مطلوب رسیده اید یا خیر. اگر به آن سطح رفاهی مطلوب خود رسیده باشید، میزان وقت گذاشتن برای «کسب درآمد» کمتر می شود. البته اغلب شغل خود را ادامه می دهند. ولی انگیزه آنها از شغل دیگر «کسب درآمد» نیست . بلکه «رشد و موفقیت» ، سرگرم شدن و موارد دیگر می باشد.